نازلی مروت | شهرآرانیوز؛ بعضی آدمها قهرمان سرزمین خود هستند، برخی الگوی پیروان یک مکتب، آیین یا مذهب و عدهای اسطوره فرهنگ و تمدن یک جمع. اما عده محدودی پیدا میشوند که مرزهای جغرافیا، گستره فرهنگی و تمدنی و حتی دین را درمینوردند و به چهرهای انسانی و برای همه بشر بدل میشوند. نمونه عینی و ملموس این پدیده بینظیر تاریخ انسانیت، علیبنابیطالب (ع) است.
حال باید دید چرا و چگونه یک فرد میتواند به چنین مرتبهای دست یابد. شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد که چرا اندیشمندان غیرمسلمان، چون جرج جرداق، آنتوان بارا، آنهماری شیمل و... چنان مشتاقانه از علی (ع) مینویسند و میگویند که ذهن مخاطب را قلقلک میدهد و برای یافتن پاسخ، او را مشتاق میکند. در این نوشتار بهمناسبت تولد تنها مولود کعبه، مولای والامقام، علی (ع)، چند روایت از زندگی آن حضرت را میآوریم تا راز محبت بدون مرز علی (ع) را بازخوانی کنیم.
سیزدهم رجب سال سیام عامالفیل، زنی آبستن که دامن عبای او روی زمین کشیده میشود، دست به دیوار گرفته است و از درد به خود میپیچد. این را میتوان از حالت راه رفتن او و دستی که بر کمر گرفته است، متوجه شد. شاید با خود میاندیشد «با این درد شدید به خانه نرسیده، نوزادم بهدنیا میآید». فاطمهبنتاسد به کعبه پناه میبرد، دیوار شکافته میشود و سه روز میهمان خانه خدا میشود تا نوزاد خود را به دنیا هدیه کند. در آن شب، محمد (ص) چنین میشنود که: «ای محمد! خداوند به تو سلام میرساند و به تو تهنیت میگوید به ولادت علیبنابیطالب...».
(روضهالواعظین، ص ۸۱)
شیخ مکه، گرفتار شده است؛ گرفتار خشکسالی و فقر آن. ابوطالب با وجود چندسر عائله از پس زندگی برنمیآید. زندگی بسیاری، چون او فلج شده است. محمد (ص) به عموهای خود پیشنهاد میکند سرپرستی فرزندان عمو را تا بهبود اوضاع عهدهدار شوند. ابوطالب میپذیرد.
هریک به خانه عمویی میروند و علی (ع) برای پسرعموی خود میماند؛ آنگونه که محمد (ص) فرمود: «خدا، علی را برای من میخواست». علی (ع) درباره سالهای همراه با محمد (ص) میفرماید: «موقعى که من خردسال بودم، همچون بچهاى که بهدنبال مادرش مىرود، همهجا همراه او میرفتم. هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مىکرد».
(سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص ۲۶).
دهساله شده است. نوجوانی را با تجربههای ناب پشتسر میگذارد. آن یک ماه که محمد (ص) به غار حرا پناه میبرد تا به عبادت خدا مشغول باشد، همراه او میرود؛ مثل بچهای که بهدنبال مادر خود است. در شب و روزهای عابدانه محمد (ص)، فقیری نزد امین مکه میآید و از او غذا طلب میکند. علی (ع) شاهد است که او از حال مردم غافل نیست. طواف کعبه برای او همان اندازه اهمیت دارد که رسیدگی به فقرای شهر. در یکی از عابدانههای محمد (ص)، نوای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» آسمان را به زمین پیوند میدهد. علی (ع) که شاهد این رویداد است، اولین مؤمن به نبوت محمد (ص) میشود.
علی (ع) مسلمان و مؤمن به رسالت نبوی، در همه سالهای سخت دعوت مردم مکه به آیین محمدی، همراه پیامبر (ص) است؛ از شکنجه نوکیشان و آزاداندیشان گرفته تا سالهای سخت محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب. پدرش به او و پسران دیگر توصیه کرده بود در همهحال حافظ جان محمد (ص) باشند. علی (ع) گرچه در میهمانی قریش، جانشین نبی معرفی شده، پیش از آن نیز مؤمنی جانفدا بود. امین محمد (ص) درحالیکه جوانی بیستوسهساله است، در لیلهالمبیت در بستر پیامبر میخوابد تا رسولا... (ص) همراه صحابی خود عازم مدینه شود و از ترور مشرکان مکه در امان بماند.
سالهای اول هجرت است. علی (ع) دوران جوانی را گذرانده و هنوز ازدواج نکرده است. فاطمه (س)، دختر دردانه پیامبر (ص)، خواستگاران بسیاری دارد که با در بسته مواجه شدهاند. همانگونه که سرپرستی از علی (ع)، خواست خدا برای محمد (ص) است، ازدواج فاطمه (س) و علی (ع) نیز خواست اوست. عقد ازدواج آن دو پیش از زمین، در آسمان بسته شده است.
خطبه عقد را پیامبر (ص) بر منبر مسجد مدینه قرائت میکند: «ان ا... تعالی امرنی ازوج فاطمه من علی» تا بهترین خانه الهی برای تربیت سید جوانان بهشت و دختری، چون زینب (س) شکل گیرد. زندگی دختر پیامبر (ص) و علی (ع) بهسادگی آغاز میشود و ادامه مییابد. علی (ع) که یکهتاز میدان نبرد است، برای منزل هیزم جمع و خانه را تمیز میکند تا به فرموده نبی، مرد خدمتکار خانه باشد.
(کافی، ج ۵، ص ۸۶)
سه سال از هجرت پیامبر (ص) به مدینه میگذرد. علی (ع) در اوج جوانی است. او در سالهای همنشینی با رسولا... (ص)، از او زیست مؤمنانه را آموخته است. جوان مؤمن بااخلاق هاشمی، یک وجه دیگر نیز دارد؛ او قهرمان میدان نبرد است. شمشیر که به دست میگیرد، چهره رزمآور او، خود را نشان میدهد.
ماجرای جنگ احد، یک برگ سبز از زندگی جهادی علی (ع) است. او زمانی که شکست سپاه محمد (ص) نزدیک است، به فرمان نبی، یکتنه به میدان میآید و سرنوشت امت را به پیروزی تغییر میدهد. جان پیامبر (ص) را از ترور حفظ میکند تا برنده نوای آسمانی «لاسیف الاذوالفقار، ولافتى الاعلى» باشد.
(الکاملفیالتاریخ: جلد ۲، ص ۱۵۴)
هجدهم ذیحجه ۱۰ سال بعد از هجرت است. پیامبر (ص) و اهل ایمان، راهی مراسم حج شدهاند. این سفر، اولین و آخرین حج تمتع رسول خدا (ص) بعد از هجرت است. اعمال عبادی که به پایان میرسد و زائران بیتا... الحرام عازم دیار خود میشوند، کاروان حاجیان مدینه در منطقهای به نام جحفه، نزدیکی برکهای به نام «غدیرخم» میایستد. فرمان ایست را پیامبر (ص) صادر کرده است. جمعیت ۱۱۰ هزارنفری حاجیان به فرمان نبی ایستادهاند. همهمه میشود که چرا پیامبر ما را فراخوانده است؟ پاسخ مردم را خدا با «آیه اکمال» میدهد و آخرین فرستاده او، آخرین فرمان الهی را، با بالا بردن دست علی (ع) اجرا میکند.
پیامبر (ص) از دنیا رفته است. عدهای بهدنبال تشکیل حکومت هستند و فرمان الهی و سفارش نبوی را طور دیگری تفسیر کردهاند. مقاومت علی (ع) و فاطمه (س) برای حفظ دستاورد حج آخر، بینتیجه است. قوام جامعه در خطر است. زمزمه حمله دشمن، از بلاد کفر به گوش میرسد.
علی (ع) برای حفظ قوام جامعه نبوی، راه دیگری در پیش میگیرد؛ همان راهی که پیامبر (ص) برای حفظ امت با ایجاد یکپارچگی بین انصار و مهاجر ترسیم کرد. علی (ع) فقط وصی نبی برای خلافت و حکومت نیست، او جانشین رسولا... (ص) برای حفظ امت و دین خدا نیز هست. امیرمؤمنان «وحدت» را بر هر امری ترجیح میدهد. کنار گود میایستاد، اما ستون خیمه امت اسلام میماند.
(گفتوگوی نگارنده با علامه سیدجعفرمرتضی عاملی (ره))
مردم به خانه علی (ع) هجوم آوردهاند، اما اینبار برای سپردن زمام خلافت به او. علی (ع) با اکراه حاکم امتی میشود که روزگاری خود را از داشتن حاکمی، چون او محروم کرده بودند. علی، حکومتی را برای امت آغاز میکند که حسرت بشر برای همه تاریخ میشود؛ حکومتی منزه از استبداد، استثمار و سرچشمه جوشان عدالت. حکومت علوی، تجلی حکومت انسانی و معرف روح عدالت و مساوات اسلامی است.
علی (ع) آیینه تمامنمای نظام و عدالت اسلام است. او در مقام حاکم مانند برادری مهربان و خادمی دلسوز و امین امت به شمار میآید. زمانی که زمام امور را در دست میگیرد، الگوی تکریم انسان و اجرای عدالت میشود.
(گفتوگوی نگارنده با آیتا... العظمی صافیگلپایگانی (ره))
مفهوم عدالت در سیره و کلام علی (ع) را از روایتگر صدای عدالتخواه او باید بشنویم. او که علی (ع) را صدای عدالت انسانی مینامد. آیا در قلمرو عدالت، بزرگمردی را میشناسی که اگر همه ساکنان زمین علیهش باشند، او همچنان بر حق پای فشارد؟
عدالت، چون خونی در رگها و روحی در وجود اوست. در نگاه تاریخ و حقیقت، تفاوتی نمیکند که تو این مرد بزرگ را بشناسی یا نشناسی؛ چون حقیقت و تاریخ گواهی میدهند که وجدان شرف «علی»، فریاد عدالت، انسانیت و شخصیت جاودان شرق است.ای دنیا! چه میشد که همه توان خود را گرد میآوردی و در هر روزگاری، یک «علی» با آن قلب و زبان و امتیازاتش عنایت میکردی؟
(«الامامعلی صوتالعدالهالانسانیه»، جرج جرداق)